کمبود انگیزه و بی هدفی معمولا به دلیل عدم توجه است.
زندگی صدرا به جایی رسید که او هرگز در مدرسه انگیزه نداشت. در واقع ، به نظر نمی رسید که او انگیزه ای برای هیچ کاری داشته باشد ، به جز بازی های ویدیویی که ساعت ها در روز بازی می کند و در نتیجه او خیلی دیر به رختخواب می رود. او اکنون کلاس 11 را شروع می کرد و اوضاع بهتر نمی شد. والدینش که هر دو پزشک بودند ، تعجب می کردند که آیا او افسرده است ، اما به نظر می رسید که او تا حدی سالها اینگونه بوده است.
در اوایل دوره ابتدایی ، عملکرد صدرا خوب بود ، هرچند هرگز عالی نبود. در مقاطع بالاتر ، او نسبت به پتانسیل و استعداد خود خیلی کم کار می کرد .او به طور خلاصه در مورد موضوعی فراتر از برنامه درسی مدرسه هیجان زده می شود - مانند زمانی که یک مستند استیون هاوکینگ را در کانال دیسکاوری تماشا کرده بود ، یا وقتی که خانواده اش به تور میادین جنگ جهانی اول در فرانسه می رفتند. او شروع به خواندن علم یا تاریخ می کند ، اما به سرعت علاقه خود را از دست می دهد. به نظر می رسید او همیشه ملال آور ، تنبل و فاقد پشتکار ، تمرکز یا انضباط شخصی است. او اخیراً به یک مصرف کننده ماری جوانا نسبتاً منظم تبدیل شده بود و مدتهاست که فقدان انگیزه این عادت را به وجود آورده بود.
در ارزیابی من از صدرا ، وی علائم افسردگی خاص و مداوم برای پاسخگویی به معیارهای اختلال افسردگی اساسی را نداشت. علاوه بر این ، هیچ شروع یا تغییر واضحی نسبت به خط پایه معمول وی وجود نداشت. در عوض ، به نظر می رسید که او در طی چند سال به آرامی به حالت بی هدفی و انگیزه کم سوق پیدا کرده است. او نسبت به زندگی و آینده خود احساس ناامیدی یا پوچی عمیقی نداشت ، اما همچنین نمی توانست هیچ هدف روشنی برای خود در زندگی ببیند. او فاقد اهداف شغلی بود.
توجه کوتاهی داشت - مخصوصاً برای کارهایی که نیاز به تمرکز مداوم و مستمر داشتند. در مقایسه با بیشتر همسالانش به راحتی حواسش پرت می شود. او به سرعت خسته و بی قرار می شود. والدین وی از این موضوع آگاه بودند ، اما آنها همیشه تصور می کردند که عدم تمرکز وی نتیجه عدم علاقه و انگیزه وی بود. او همچنین علیرغم تلاش والدینش برای کمک به او در تنظیم این موارد ،مدیریت زمانش نیز فجیع بود.
صدرا بسیاری از ویژگی های معمول اختلال نقص توجه را داشت . ADD تشخيصي است كه در كودكان يا بزرگسالان با دامنه توجه بسيار كوتاه اعمال مي شود. (به زبان ساده: توانایی کنترل افکار و اعمال شخص - اساس " قدرت اراده " است) این عملکردهای ذهنی بالاتر ارتباط نزدیکی با آنها دارند و تا حدی به توانایی تمرکز بستگی دارد). توجه و انگیزه به طور یکپارچه ای به هم پیوند خورده و به یکدیگر وابسته اند ، اما غالباً مورد توجه قرار می گیرد که عملکرد اصلی و اساسی است و بر انگیزش تأثیر می گذارد.
ADD معمول است. اگر موارد کمی ملایم تری را نیز در بر بگیریم ، حدود 5-10 درصد از جمعیت این ویژگی ها را دارند.
به تعبیری می توان تصور کرد که مغز افرادی که دارای صفات ADD هستند برای درگیر کردن به سطح بالاتری از تحریک خارجی نیاز دارد. بنابراین این افراد فعالیت های غیر تحریکی را که نیاز به تلاش ذهنی بیمار دارند کاملا غیرفعال و غیر قابل تحمل و خسته کننده می دانند. آنها به فعالیتهایی نیاز دارند که تحریک کننده تر ، هیجان انگیز ، پاداش دهنده ، بدیع یا متفاوت باشند (بازیهای ویدیویی برای مطابقت با این معیارها طراحی شده اند). تصور می شود که این مغزهای نسبتاً کم تحریک شده دارای فعالیت کمتری از انتقال دهنده عصبی دوپامین هستند. دوپامین نقشی اساسی در توجه و تقویت رفتار دارد. وقتی دوپامین توسط یک محرک یا عمل خاص در مغز ما فعال می شود ، این روش طبیعی است که به ما می گوید چیزی برای ما مهم است یا خوب است - این یک محرک را برجسته (قابل توجه) نشان می دهد و یک عمل را تقویت می کند تا بیشتر تکرار می شود فعال سازی دوپامین در نتیجه توجه ما را هدایت می کند و ما را بر آن می دارد که در یک رفتار ادامه دهیم. به داروهایی که توجه را بهبود می بخشند محرک گفته می شود ( کافئین در این گروه قرار دارد). آنها از جمله اثرات شیمیایی فعال سازی دوپامین را افزایش می دهند.
محرک های توجه به عنوان تقویت کننده عملکرد بهتر از "درمان" شناخته می شوند.
من با صدرا و والدینش در مورد راهکارهای کاهش حواس پرتی ، بهینه سازی تمرکز ، افزایش انگیزه او صحبت کردم. ما در مورد دارو به عنوان یک گزینه اضافی ، با بحث دقیق در مورد جوانب مثبت و منفی (عوارض جانبی ، خطرات) ، بحث کردیم. من مراقب بودم تأکید کنم که داروها برای همه مفید نیستند. اما والدین صدرا ، به عنوان پزشک ، کاملاً علاقه مند به در نظر گرفتن گزینه های دارویی بودند و صدرا مایل بود آن را امتحان کند.
من درمان او را با داروی محرک توجه شروع کردم ، که می تواند روزهایی را که نیاز به تمرکز و انگیزه دارد مصرف کند. خوشبختانه ، او پاسخ بسیار خوبی به دارو داشت و هیچ عارضه جانبی نداشت. او زمانی که دارو مصرف می کرد در آن روزها بسیار پایدار و سازنده بود. وی گفت كه در آن روزها احساس می كرد كه توجهش بیشتر شده و اشتیاق شدیدی نسبت به ادامه كارهای خود احساس می كند. حتی اگر در انجام کار خود متوقف شود ، احساس ناراحتی می کند. او در روزهایی که نیازی به تمرکز زیاد نداشت ، دارو مصرف نمی کرد.
علائم صدرا طی چند ماه آینده به طرز چشمگیری بهبود یافت. این به طور کلی روحیه و انگیزه او را افزایش می داد. برخی از تأثیرات انگیزشی وی در این زمینه وجود داشت که بیشتر تلاش می کرد خود را در کار خود حتی در روزهایی که دارو مصرف نمی کرد بکار ببرد ، اما تمرکز وی در روزهایی که مصرف می کرد مدام بهتر بود.
من چند سال است که صدرا را دنبال می کنم. او هنوز هم عاشق بازی های ویدئویی است و شب ها خیلی دیر به رختخواب می رود اما او نزدیک است که یک ترم سخت مهندسی را به پایان برساند و اکنون در مسیر رسیدن به اهداف شفاف و بلند مدت شغلی که برای خود تعیین کرده است می باشد.
تهیه شده در دپارتمان مطالعات کانون روانشناسی نوجوان آترینا
برای ارتباط با روانشناسان مرکز تخصصی روان شناسی آترینا با شماره های 09196510590 - 02122684075 در تماس باشید.
مترجم: فاطمه رازی
https://www.psychologytoday.com/us/blog/finding-purpose/201811/when-your-unmotivated-teenager-fails-find-purpose-in-life